سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بوی بارون
 
قالب وبلاگ

چند هفته ای بود که پدر بزرگ حال خوشی نداشت.

دکتر به قلب پدر بزرگ مشکوک بود

..واتاق ccu  پذیرای او

یک هفته بعد که از بیمارستان قلب مرخص شد اقوام ونزدیکان به عیادتش اومدند.

دور تا دور اتاق همه نشسته بودند که...

یکی از اقوام پرسید بیمارستان چطور بود؟

پدر بزرگ هم جواب داد: خدا رو شکر که  مارو به اتاق ccu    نبردند

اتاق منفجر شد از خنده

وپدر بزرگ مات ومبهوت

گفتند: حاجی! پس این یه هفته کجا بودی...

گذشت...

...فقط خاطراتشون مونده...


[ جمعه 91/7/28 ] [ 12:19 عصر ] [ محمد خاوند ]

پند اول:

 ما عال من اقتصد:

کسی که در مخارج خود میانه روی کند فقیر نخواهد شد.

پند دوم:

اکبر العیب ان تعیب مافیک مثله:

بزرگترین عیب آنست که عیب کنی مردم را به آن عیبی که در خودت هم هست.

شهادتش تسلیت باد.


[ دوشنبه 91/7/24 ] [ 4:5 عصر ] [ محمد خاوند ]

وسایل سفر رو برداشت

مشتاق خانه دوست بود

درمسیر راه صحنه ای توجهش را به خود جلب کرد

زنی علویه  "مردار مرغی" را دید

بی درنگ آنرا برداشت!

پرسید: این مرغ بدون ذبح  شرعی مرده است وحرام است.

-میدانم ولی اضطرار واحتیاج من را وادار کرده!!

به فکر فرو رفت..

...بالاخره تصمیم خود را گرفت

تمام زاد وراحله خود را به آن فقیر بخشید وآن سال به حج نرفت.

حاجی های دیگه از حج برگشتند

یکی میگفت تورا عرفات دیدم یکی میگفت در مشعر دیدمت و...!!

به حضور امام آمد حکایت خو را باز گفت.

امام فرمودند: آری خداوند فرشته ای را به صورت تو فرستاد تا از طرف تو مناسک حج را انجام بدهد آن فرشته مامور است هرسال از ناحیه تو اعمال حج را بجا آورد

بخاطر احسانی که به آن زن کردی..

دلخوش از آنیم که حج می رویم

غافل از آنیم  که کج  می رویم

...

 


[ پنج شنبه 91/7/20 ] [ 5:22 عصر ] [ محمد خاوند ]

اماممان میفرمایند:

در دوستی با دوست مدارا کن،

شاید روزی دشمن تو بشود

ودر دشمنی با دشمن خود مدارا کن،

شاید روزی دوست تو بشود

/حکمت268 نهج البلاغه

 

 


[ شنبه 91/7/15 ] [ 9:44 عصر ] [ محمد خاوند ]

موجودات عجیبی هستند

پرتلاش و پر کار

سر زنده وسرحال

چشمانی کوچک و زیبا دارند

 با همه کوچکی شان خدا ازآنها غافل نیست

وقتی به کوچکی جثه اش فکر میکنی

وتصور میکنی مثل انسانها گوش وچشم وحلق وبینی و پا وسینه و غضروف وپوست واستخوان و...دارند تعجبت بیشتر هم میشه

و شگفت زده میشی..

هیچگاه راه برگشت خود را به لانه گم نمیکنند

دانه ها را به درون لانه اش میبرد.

هر دانه ای را جدا ذخیره میکند.

میان دانه ها چیزی شبیه برگ کاه فاصله می اندازد.

بعضی اوقات شبهایی که مهتاب می درخشد دانه ها را از لانه بیرون می آورد وپهن میکند تا خوب خشک شوند

برای اینکه دانه ها سبز نشوند آنها را سوراخ یا نصف میکند

آنهایی را که با نصف شدن هم سبز میشوند به چهار قسمت تقسیم میکند (مثل دانه گشنیز)

مورچه ها به موجودات زنده سالم نزدیک نمیشوند ولی..

حتی اگر ماری زخمی شد یا صدمه دید فوری به سراغش میروند.

ولو اینکه مار سمی وخطرناکی هم باشد!

تاصد برابر وزن خود راهم میتواند حمل کند کاری که از هیچ موجود دیگری ساخته نیست

اماممان فرموده اند:

وآفریننده مورچه همان آفریننده درخت خرماست با آن عظمت وبزرگی اش وبزرگی وکوچکی مخلوقات در نظر واراده او یکسان است.../خطبه 185-وشرح ابن میثم بحرانی


[ شنبه 91/7/8 ] [ 8:23 عصر ] [ محمد خاوند ]
.: Weblog Themes By MihanSkin :.

درباره وبلاگ

امکانات وب
بارونی های امروز: 7
بارونی های دیروز: 12
مجموع بارونی ها: 81360
تعداد یادداشت ها: 93
103/2/6
10:18 ع