بوی بارون | ||
تو یکی از گروههای تلگرامی این پیام رو گذاشته بودند: دیشب دیر اومدم خونه.. واین واقعیت تلخی ست درجامعه امروز که بایست برایش فکری کرد... [ پنج شنبه 94/12/20 ] [ 2:11 عصر ] [ محمد خاوند ]
بزرگی می گفت: عبادت کار اصلی ما آدمها است؛ بقی? کارها همه سرکاری هستند. برای رسیدن به این باور باید تفکر کنیم برای چه آفریده شدهایم؟ آیا جز برای ملاقات خدا خلق شدهایم؟ آیا بزرگترین واقع? زندگی ما ملاقات با خدا نیست؟ عبادت یعنی روبروی خود خدا بایستیم و در این باره بیندیشیم. [ جمعه 94/9/13 ] [ 1:46 عصر ] [ محمد خاوند ]
صفوان جمال یکی از بهترین یاران امام صادق(علیه السلام) است که " زیارت اربعین و وارث ودعای علقمه" را ازحضرت نقل کرده است. این شخصیت برجسته از یاران نزدیک حضرت بوده و ازآنجایی که "جمال" یعنی صاحب شتران بوده است بارها امام را از مدینه به کوفه رسانده وباایشان درزیارت امام حسین(علیه السلام) حضور داشته ولذا محل دقیق قبر امام حسین(علیه السلام) را می داند. از افرادی ست که اعتقادات وباورهای خود را به امام عرضه داشته و مهر تایید دریافت داشته است... اما... روزی درسفرحج امام به او فرمود: ای صفوان همه کارهای تو نیکوست مگر یک چیزاز تو وآن هم "کرایه دادن شتر به هارون الرشید" است. صفوان در صدد تبرئه خود برآمد و عذر آورد که برای سفر معصیت وگناه به او کرایه نداده ام برای حج بوده وثانیا خودم هم کاره ای نیستم وامور به دست غلامان من است. حضرت: آیاکرایه از او طلب نداری؟بله . آیا دوست نداری زنده بماند وکرایه تورا بدهد؟ چرا. حضرت: کسی که دوست داشته باشد بقای ایشان راپس او درزمره آنهاست وداخل آتش است. صفوان همه شتران را فروخت... [ چهارشنبه 94/9/11 ] [ 10:51 صبح ] [ محمد خاوند ]
امیرالمومنین امام علی علیه السلام در بخشی از خطبه غدیر فرمودند: وقتی که به همدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه کنید، و در این روز به یکدیگر هدیه بدهید، این سخنان را هر که بود و شنید، به آن که نبود برساند، توانگر به سراغ مستمند برود، و قدرتمند به یاری ضعیف، پیامبر مرا به این چیزها امر کرده است. متن حدیث:
اذا تلاقیتم فتصافحوا بالتسلیم و تهابوا النعمة فی هذا الیوم، و لیبلغ الحاضر الغائب، والشاهد الباین، ولیعد الغنی الفقیر والقوی علی الضعیف امرنی رسول الله(ص) بذلک.
" وسائل الشیعه، جلد 7، صفحه 327" [ پنج شنبه 94/7/9 ] [ 7:0 عصر ] [ محمد خاوند ]
صفحه 47 کتاب "دربار به روایت دربار" رو مطالعه می کردم به این جملات از زبان یکی از درباریان در روز آخرحضور شاه در ایران برخوردم که خوندنش خالی از لطف نیست: «یک روز درکنار اعلیحضرت(محمدرضاشاه) بودم وکیسینجر(وزیرامورخارجه امریکا) تلفن کرد.شاه به او گفت: «اکنون متوجه شدم که امریکاییها مردمی ناسپاس ونامرد هستند.من تمام عمرم رادرخدمت به آنها گذراندم واکنون امریکا حتی اجازه نمی دهددریکی از بیمارستان های آن کشوربستری شوم.» این حکایت نوکرسالهای دور اونهاست.آمریکا عوض نشده ولی اونهایی که فکرهایی می کنندباید عبرتهای تاریخ رو به خودشون یادآوری کنند...
[ چهارشنبه 94/6/18 ] [ 10:13 عصر ] [ محمد خاوند ]
|
||
[ طراحی : میهن اسکین ] [ Weblog Themes By : MihanSkin ] |