سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بوی بارون
 
قالب وبلاگ

ای راهب مسیحا دیگرمزن به ناقوس

خاموش کن صدارا نقاره میزند طوس

آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان؟

جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس

آن جا که خادمینش ازروی زائرینش

گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس

خورشید آسمانها درپیش گنبد او

رنگی نداردآری چیزی شبیه فانوس

رویای ناتمامم ساعات در حرم بود

باقی عمراما افسوس بود وافسوس

وقتی رسیدی آنجادرآن حریم زیبا

زانوبزن به پای بیدارخفته درطوس..

این دوبیت هم تقدیم به امام:

هرچند حال و روز زمین و زمان بد است

یک قطعه ازبهشت درآغوش مشهداست

هر چند به آخر خط هم رسیده ای

آنجا برای عشق شروعی مجدد است

واما حرف آخر..

حتما قرار شاه و گدا هست یادتان

آری همان شبی که زدم دل به نامتان

مشهد. حرم. ورودی باب الجوادتان

آفا  دلم  عجیب گرفته  برایتان


[ پنج شنبه 91/7/6 ] [ 1:13 عصر ] [ محمد خاوند ]

شب میلاد یکی از ائمه بود

حرم خیلی شلوغ بود

کنار دیوار چوبی متحرک که زنها رو از مردها جدا میکنه با استادم مشورت میکردم.

دیوار کم کم براه افتاد!!

و استاد مشغول مشورت دادن..

دیوار نزدیک ونزدیکتر میشد

گویا اون طرف دیوار اتفاق خاصی افتاده باشه

یک چشم به استاد وچشم دگر به دیوار..

همهمه وسر وصدا بلند بود

تااستاد متوجه بشه وخودش روجمع وجور کنه نگاهی به پشت دیوار انداختم

تعداد زیادی از زائران باعجله به سمت یک نفر میرفتند و زود برمیگشتند وخوشحال بودند

به خیال اینکه شاید یه نفر شفا گرفته

تا مردم همه لباسهاشو تبرکی نبرن چند تا از خادمهای مرد رو سریع خبر کردم

خادمها به قسمت خانمها رفتند

وچند لحظه بعد خندون برگشتند

پرسیدم چی شده؟ شفا گرفته؟

خندید وگفت:  نه بابا خادم قسمت خانمها داره شیرینی پخش میکنه!!!

فدای شیرینی های حرمت بی بی جان که روح آدم رو شفا میده...

یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنه


[ سه شنبه 91/7/4 ] [ 10:0 عصر ] [ محمد خاوند ]

دیروز گذشت

امروز هم تا این جاش گذشت بقیه اش هم میگذره

بها روتابستون گذشتند

پاییز هم میگذره

شنبه ها ویکشنبه ها

ابر میگذره فرصت ها میگذرن

باد میگذره وعبور میکنه

ستاره ها وسیاره ها هم در گذرند

غم وغصه ها

شادی ها وخوشحالی ها هم میگذرن

عمر آدما فصل های سال کوچ پرنده ها..

اصلا گویا این دنیا با گذشت وگذشتن عجین شده

اصلا دنیا محل گذشتنه

ولی...

امان از این آدم

از یه حرف کوچیک از یه کلمه شوخی

از یه چیزهای ساده ساده نمیگذره..

پیامبر بزرگوارمان در امور شخصی گذشت میکردند

ولی در اموریکه مربوط به دین وحق الناس وبیت المال  بود سخت می ایستادند وگذشت نمیکردند..

 اماممان فرموده اند:

فرصت ها چون ابرها میگذرند پس فرصتهای خیر راغنیمت شمارید.../حکمت21

راستی ماها چقدر فرصت داریم؟

یک سال؟ یک ماه؟ تا فردا؟

صدای اذان بلند شد...

تافرصت از دست نرفته...یکی داره صدا میزنه...


[ یکشنبه 91/7/2 ] [ 11:58 صبح ] [ محمد خاوند ]
.: Weblog Themes By MihanSkin :.

درباره وبلاگ

امکانات وب
بارونی های امروز: 33
بارونی های دیروز: 0
مجموع بارونی ها: 82773
تعداد یادداشت ها: 93
103/9/9
8:58 ع